به عشقِ حسین(ع)

بسم الله النور
koloocheh ElhamFB WWW.ElhamBanoo.Com-
پیرزن نذر کرده بود، همه‌ی کلوچه‌ها را خودش جلوی گریه‌کن‌های حسین بگیرد.

.
.
از انتهای سالن یک پیرزن نحیف و لاغر، چادر عربی را دور خودش پیچیده بود و یک سینی بزرگِ کلوچه در دست گرفته بود و جلویِ عزادارها خم می‌شد تا کلوچه بردارند. دو دختر جوان به کمکش آمدند. خواستند سینی را از او بردارند تا خم نشود.
پیرزن قبول نکرد. گفت:« این کلوچه‌ها را خودم برای ماتم پختم. خودم هم میخواهم جلوی عزاداران حسین (ع) بگیرم. کار دیگری از دستم بر‌نمی‌آمد برای پسرِ فاطمه انجام بدهم.» اینها را گفت و صورتش خیسِ اشک شد. پیرزن یک دورِ کامل مجلس چرخید و به همه تعارف کرد.
شاید اگر این صحنه را نمی‎دیدم، این کلوچه‌ انقدر زیاد برایم ارزش نداشت. نمیدانم وقتی پیرزن خمیرِ این کلوچه‎ای که سهمِ من شده، در دستش ورز میداد، به یادِ کدام مصیبت روزِ عاشورا اشک می‌ریخت.