پشتکار

بسم الله النور

handmade dolls by ElhamFB

روزی که برای اولین بار داشتم این عروسک لباس آبی را میدوختم، فکرش را نمیکردم که روزی برسد که عروسکهای بانمک و جذاب با دستهای خودم بدوزم. اولین عروسک و جدیدترین عروسکی که دوختم را در تصویر میبیند.

.

.

اولین بار که شروع کردم به دوخت عروسک، بدون اینکه هیچ الگویی داشته باشم، فقط با ایده ای که از عروسکسازی کارتون حنا دختری در مزرعه گرفتم، شروع کردم به برش دادن پارچه و دوخت عروسک. اگر از خوانندگان قدیمی وبلاگم باشید، لابد آن پُست که در این باره نوشتم یادتان می آید. روزهای بعدش هم فقط با دیدن عکسهایی از اینترنت، شروع به دوخت عروسکهای مختلف کردم. آن روزها فکرش نمیکردم که روزی برسد که بتوانم عروسکی بدوزم که با عروسکهای فروشگاهها فرق نداشته باشد  – حتی اگر تعریف از خود نباشد، بانمک تر و جذاب تر از آنها-.

همیشه همینطور است. همه چیز با تلاش و پشتکار بدست می آید. نباید از همان ابتدا انتظار داشت که یک هنر یا کاری را بدون عیب و نقص انجام دهیم. باید آنقدر تکرار کرد  و به اصطلاح با فوت و فن کار آشنا شد تا بتوان چیزی را خلق کرد که مورد رضایت قرار بگیرد. با اولین و دومین شکست، نباید ناامید شد. اگر خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان اعتماد کنیم، یا علی میگوییم و دوباره از نو شروع میکنیم.

حکایت بافتنی های من هم به همین صورت است. بافتنی را اولین بار از مادرم یاد گرفتم. اما برایم خیلی سخت بود که مانند مادرم نخ کاموا را دور انگشت اشاره دست چپ بپیچم و تند تند ببافم. همیشه برای هر گره، جداگانه نخ را دور میله میپیچیدم. اینکار باعث میشد زمان زیادی را صرف بافتن کنم و علاوه بر این بخاطر فشاری که به دستم می آوردم، درد زیادی تحمل میکردم. آن روزها اگر در یک روز یک ردیف از شال را میبافتم، انگاری که شاهکار کرده بودم. کم کم آشناتر شدم و سرعت عملم بیشتر شد و حالا به همان سرعتی که مادرم میبافد، من هم میتوانم ببافم و حتی میتوانم با او مسابقه دهم. چند روز پیش  برای نوزاد دوستم که قرار است زمستان امسال به دنیا بیاید، یک جفت پاپوش و یک کلاه بافتم. آن هم نه یک بافتنی ساده؛ بلکه کمی طرحدارش هم کردم. برای من که اول راه هستم، موفقیت بسیار بزرگی بود و ذوق زده شدم. وقتی خوشحالی دوستم از دیدن آنها دیدم و همچنین تشویق های دیگر دوستانم، به خودم امیدوارتر و ترغیب شدم برای هنرهای بیشتر در بافتنی.

knitt for babies

یکی دیگر از موفقیت هایم هم عروسکی بود که برای دختر دایی دوساله ام دوختم. یک عروسک فوق العاده زیبا که خودم دلم نمی آمد آن را هدیه بدهم. اما خب چون از اول گفته بودم برای او خواهم دوخت، باید هدیه میدادم. با دوخت این عروسک هم فوق العاده تشویق شدم. نه از این تشویقهای الکی. از برق نگاه اطرافیانم معلوم بود که حسابی در کارم موفق بوده ام. دوستان مجازی هم خیلی لطف داشتند و بسیار خوششان آمده بود. آنقدر تشویق ها زیاد بود که وسوسه شده ام، یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی کنم.

Tilda angel by ElhamFB

 

همه اینها را نوشتم که بگویم اگر پشتکار و علاقه باشد، میتوان از صفر به صد رسید. در هر کار و هنری. خیلی دوست دارم از آن دوستِ نق نقو ام بنویسم که هر بار راه را هموار میکردم تا هنر و علم خودش را بکار گیرد، بهانه می‌آورد و فقط دوست داشت نق بزند. اما چون این پُست طولانی خواهد شد، بعدا درباره اش خواهم نوشت. فقط این را بگویم، اگر کار و هنرتان را جدی گرفتید و پیشرفت کردید، منتظر طعنه و کنایه خیلی از دوستان نق نقو و ناله کن ‌تان باشد. منتظر این باشید که خیلیها بخاطر پیشرفتتان تنهایتان بگذارند و یا حرفهای نومید کننده روانه تان کنند، این آدمها را جدی نگیرید و به کارتان ادامه دهید. آنها خودشان کم کم رابطه شان با شما کمرنگ خواهند کرد و چه بهتر که همچه آدمهایی در زندگیتان نقشی نداشته باشند.