رمضان مبارک
صدای شلیک توپ در شهر پیچید. گلبانو سریع آمد توی حیاط.
بیشتر بخوانیدصدای شلیک توپ در شهر پیچید. گلبانو سریع آمد توی حیاط.
بیشتر بخوانیدخیلی وقت بود که باغچه ی کوچک گلبانو، گل نداده بود. گلبانو اما امیدش را از دست نداده بود.
بیشتر بخوانیدصبح که میشد،گلهای باغچه ی گلبانو دوبرابر میشد. چون گلبانو با اون دامن پر گلش میرفت به گلهای باغچه سر
بیشتر بخوانیددامن چیندار گل سرخی، دور تا دور گلبانو را گرفته بود و کاسه ی توت راتعارفش میکرد. همه میدانستند گلبانو
بیشتر بخوانید